نشرات زنده
فارسی English عربي
111
-
الف
+

شب یلدا، شعر فارسی و پیوند دل ها؛ حضور حامد عسکری در آی‌فیلم۲

حامد عسکری در ویژه برنامه شب یلدای آی‌فیلم۲ از شعر، عشق، درد و علاقه‌اش به مردم افغانستان گفت.

شب یلدا، بلندترین شب سال، در فرهنگ مردمان فارسی زبان شبی است برای مکث، باهم بودن و گرم نگه‌داشتن دل ها در برابر سرمای زمستان. این شب، قرن هاست که با شعر، قصه، حافظ خوانی و گفت‌وگو معنا پیدا می‌کند و هنوز هم یکی از زنده ترین آیین های فرهنگی در جغرافیای زبان فارسی به شمار می‌رود. ویژه برنامه شب یلدای آی‌فیلم۲ نیز با همین نگاه، میزبان چهره های فرهنگی و هنری بود؛ از جمله «حامد عسکری»، شاعر ایرانی که حضورش با شعر، تأمل و گفت‌وگویی صمیمی همراه شد.

«حامد عسکری» در این گفت‌وگو، با اشاره به خاستگاه زیستی خود، شاعری را برخاسته از جغرافیا و زیست انسان بیابان نشین دانست و گفت در سرزمینی که طبیعت کم سخن است، انسان ناگزیر به آفرینش معنا، افسانه و شعر می‌شود. او توضیح داد که نوشتن از دل همان زیست آغاز شد؛ از دفتر های ساده، از نوشتن های ابتدایی، از رفتن به کلاس، آموختن نزد استادان و تداوم یادگیری تا امروز که هنوز خود را در مسیر تلمذ می‌داند. به باور او، شاعر شدن فقط با آموزش ممکن نیست و باید قریحه، زمینه درونی و لطف الهی در کنار تلاش وجود داشته باشد.

این شاعر در ادامه، به پیوند میان شعر و عشق پرداخت و تأکید کرد که هنوز هم پاسخ قطعی برای این پرسش ندارد که انسان اول عاشق می‌شود یا شاعر. او با اشاره به حضور پررنگ درد، فراق و سوز در شعر هایش توضیح داد که این نگاه، الزاماً بازتاب زندگی شخصی نیست، بلکه ناشی از ذات شعر عاشقانه است. به گفته او، شعر عاشقانه نیازمند چشیدن رنج و سوختن است، اما این به معنای نداشتن زندگی عاطفی سالم نیست. «حامد عسکری» با صراحت گفت که عاشق همسرش است و عشق را نیرویی می‌داند که انسان را صیقل می‌دهد و به نوشتن می‌رساند، نه صرفاً گزارشی از یک تجربه شخصی.

او در بخش دیگری از گفت‌وگو، از مفهومی به نام «غم پویا» سخن گفت؛ غمی که منفعل و فلج کننده نیست، بلکه انسان را به حرکت وامی‌دارد. به باور او، همان گونه که فلز برای صیقل یافتن به حرارت نیاز دارد، روح انسان نیز در آتش غم، زنگار های خود را از دست می‌دهد. این نوع غم، در عین پذیرش مؤمنانه، رو به جلو است و می‌تواند به حال خوش و خلق اثر منجر شود.

«حامد عسکری» خود را انسانی خلوت دوست معرفی کرد و گفت بخش قابل توجهی از شبانه روز را در سکوت و تنهایی می‌گذراند. او قدم زدن را یکی از راه های مواجهه با دلتنگی دانست و با نقل مثالی از عکاسی، توضیح داد که حرکت، جان تصویر و معنا را زنده می‌کند. به باور او، در راه رفتن و خلوت، بسیاری از زوائد ذهنی فرو می‌ریزد و اندیشه مجال شکل گیری پیدا می‌کند.

«حامد عسکری» در بخشی از این گفت‌وگو، با یادآوری سفر خود به افغانستان، از تجربه نزدیکش با مردم این کشور سخن گفت و تأکید کرد که افغانستان را نه صرفاً یک جغرافیا، بلکه بخشی زنده از پیکره فرهنگ و زبان فارسی می‌داند. او با ابراز علاقه عمیق به مردم افغانستان، از صمیمیت، نجابت و رنج های تاریخی این ملت یاد کرد و گفت مواجهه مستقیم با آنان، درک او را از درد، صبر و عشق انسانی عمیق تر کرده است. این شاعر، پیوند عاطفی خود با مردم افغانستان را پیوندی زبانی، فرهنگی و قلبی توصیف کرد و تأکید داشت که شعر فارسی بدون درک رنج و زیست مردمان این سرزمین، ناقص می‌ماند.

در ادامه این گفت‌وگو، «حامد عسکری» بخشی از شعر خود را برای مخاطبان آی‌فیلم۲ خواند:

«هر نسیمی که نصیب از گل و باران ببرد
می‌تواند خبر از مصر به کنعان ببرد

آه از عشق که یک مرتبه تصمیم گرفت
یوسف از چاه درآورده به زندان ببرد

وای بر تلخی فرجام رعیت پسری
که بخواهد دلی از دختر یک خان ببرد

ماهرویی دل من برده و ترسم این است
سرمه بر چشم کشد، زیره به کرمان ببرد

دو دلم این که بیاید من معمولی را
سر و سامان بدهد یا سر و سامان ببرد

مرد آنگاه که از درد به خود می‌پیچد
ناگزیر است لبی تا لب فنجان ببرد

شب به شب قوچی ازين دهكده كم خواهد شد
ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

شعر خوانی او، اوج احساسی این گفت‌وگو بود؛ لحظه‌ای که شعر، شب یلدا و تجربه زیسته شاعر در یک نقطه به هم رسیدند.

«حامد عسکری» شاعر معاصر ایرانی است که با غزل ها و شعر های عاشقانه و اجتماعی شناخته می‌شود. آثار او به دلیل زبان روان، تصویر سازی های حسی و پرداختن به مفاهیمی چون عشق، درد، فراق و زیست انسانی، مخاطبان گسترده‌یی در میان فارسی زبانان پیدا کرده است. او علاوه بر شاعری، در حوزه ترانه نیز فعال بوده و شعر هایش بارها مورد توجه هنرمندان قرار گرفته است. حضور او در برنامه های فرهنگی و رسانه ای، همواره با گفت‌وگو های تأمل برانگیز درباره شعر و زندگی همراه است.

نظر شما
ارسال نظر