به گزارش آیفیلم ۲، بخش «دیدگاه شما» همواره جایی است که مخاطبان عزیز میتوانند اندیشهها و احساسات خود را بیپرده با دیگر همزبانان شریک سازند. در روزهای گذشته، پرسشی در این بخش طرح شد که رنگی از آرزو و همدلی داشت:
«تصور کنید روزی فلمی ساخته شود که همه پارسیزبانان، از هر دیار، در آن خود را باز یابند. به نظر شما چه چیزی باید دستمایه چنین اثری باشد تا با دیدنش بگویید: این ما پارسیزبانان هستیم؟»
این پرسش، باران پیامها را از کابل و هرات و تهران و شیراز گرفته تا دوشنبه، بخارا، استانبول و حتی از غربتنشینان در اروپا و کانادا روان ساخت. برگزیدهای از این پیامها چنین است:
۱. حمیدالله ناصری – مزارشریف: فلم باید روایت وحدت و برادری سه کشور همزبان باشد.
۲. فرزانه کریمی – تهران: هیچ چیز مثل موسیقی و شعر حافظ و مولانا ما را یکجا نمیکند.
۳. کمالالدین سادات – هرات: قصه باید از ریشههای مشترک ما، از زبان و تاریخ تا فرهنگ و باورها ساخته شود.
۴. محبوبه – دوشنبه: اگر داستان مادری را نشان بدهد که فرزندانش در هر سه کشور زندگی میکنند، همه خود را در آن میبینیم.
5. محمدرضا بهرامی – اصفهان: فلمی که در آن نوروز محور باشد، میتواند هویت جمعی ما را بازتاب بدهد.
6. زرینه – بخارا: من دوست دارم روایت در باره کاروانهای قدیم ابریشم باشد که فرهنگها را بههم پیوند میداد.
7. فرید احمد شریفی – کابل: ما ملتی هستیم با شعر و درد و امید؛ فلم باید این همه را در قاب بگیرد.
8. مریم – شیراز: روایت عاشقانهای در بستر تاریخ میتواند زیبایی فرهنگ مشترک ما را نشان بدهد.
9. یوسف مرادی – تاشکند: دستمایه باید «زبان پارسی» باشد؛ خود زبان است که ما را نگه داشته است.
10. سکینه محمودی – مشهد: اگر از زنان پارسیزبان و نقششان در فرهنگ گفته شود، فلمی ماندگار خواهد شد.
11. عبدالغنی – غزنی: من میخواهم فلمی بسازند که از رنج مهاجرت افغانها بگوید و همدلی ملتها را نشان بدهد.
12. صدیقه نیکسرشت – قم: محور میتواند شعرهای مشترک باشد، از رودکی تا فردوسی.
13. دلشاد – خجند: فلمی در باره رود آمو که همه ما را سیراب کرده است، بهترین تصویر خواهد بود.
14. فهیمه – تهران: اگر قصهای ساخته شود که یک جوان افغان، یک دختر ایرانی و یک دوست تاجیک در آن همراه باشند، همه خود را باز مییابند.
15. حامد سلیمی – کابل: وحدت و عدالت؛ اینها چیزی است که فلم باید فریاد بزند.
16. نگار – استانبول: به نظرم دستمایه باید موسیقی مشترک ما باشد؛ از رباب و دو تار تا سهتار و کمانچه.
17. قاسم – نیشابور: فردوسی و شاهنامه ستون ماست، فلمی بر این پایه جاودان خواهد شد.
18. محبوبه جعفری – هرات: من دوست دارم قصه در کوچههای قدیمی هرات و بخارا بگذرد.
19. سهراب – دوشنبه: فلمی در باره شاعران مشترک، خاصتاً مولانا، روح همه ما را آرام میسازد.
20. شکوفه – کرمان: محور باید آیین نوروز باشد، چون همه ما در این جشن شادی میکنیم.
21. عبدالرحمن – بدخشان: دستمایه فلم میتواند کوههای پامیر باشد که مرزها را بههم پیوند میدهد.
22. الهام – تهران: من فکر میکنم مهاجرت و غربت بزرگترین قصه مشترک ماست.
23. عظیمجان – تاشکند: زبان، موسیقی و قصههای مردمی سه کشور باید دستمایه باشد.
24. فاطمه صدیقی – اصفهان: فلمی در باره قالیبافی که در همه این کشورها وجود دارد، میتواند نشانگر هویت باشد.
25. جاوید – کابل: از فرهنگ قهوهخانهها و نقالیها فلم بسازند.
26. مهربانو – دوشنبه: برای من قصه باید در باره پیوند مادری زبان پارسی باشد.
27. شریف احمدی – بامیان: بامیان و مجسمههای بودا بخشی از تاریخ همه ماست، فلمی درباره آن باشکوه خواهد بود.
28. نگینه – شیراز: عشق به شعر حافظ بهترین دستمایه است.
29. بهروز – کرج: فلم باید نشان دهد که پارسیزبانان در سختیها کنار هم بودهاند.
30. راضیه – سمرقند: من دوست دارم داستان از بازارهای قدیم سمرقند آغاز شود.
31. سعید – قم: محور فلم باید روحیه عرفانی زبان ما باشد.
32. زرغونه – کابل: من فکر میکنم فلم باید از درد جنگ و امید به صلح سخن بگوید.
33. محمدکاظم – تهران: زبان پارسی و شعرهای آن هویت مشترک ماست.
34. مریم – مزارشریف: من آرزو دارم قصهای درباره دختران پارسیزبان ساخته شود که در علم بدرخشند.
35. فرهاد – خجند: باید دستمایه فلم کاروانهای نوروزی باشد.
36. لیلا – اصفهان: قصه باید در باره خانوادهای سهنسله از ایران، افغانستان و تاجیکستان باشد.
37. رحمتالله – هرات: فلمی که قصه بازار کهنه هرات را روایت کند، ما را بازتاب میدهد.
38. الهام – تهران: به نظر من موسیقی اصیل مثل دستگاههای ایرانی و مقامات تاجیکی و افغانی میتواند دستمایه باشد.
39. شریفه – بخارا: من دوست دارم روایت درباره سفرنامههای قدیم باشد که ما را بههم پیوند میدهد.
40. اکرم – کابل: فلم باید وحدت در برابر دشمنیها را نشان بدهد.
41. حوریه – کرمان: دستمایه فلم میتواند قصه گلیم و قالین باشد.
42. عثمان – بدخشان: فلمی درباره کوههای مشترک ما، از هندوکش تا البرز.
43. زینب – تهران: قصهای در باره زنان شاعر ما ساخته شود.
44. جعفر – غزنی: دستمایه باید ایثار مردم ما در برابر دشواریها باشد.
45. راضیه – دوشنبه: فلمی که در آن رودخانه زرافشان و کابل کنار هم روایت شوند.
46. امیر – تبریز: زبان پارسی محور وحدت است، فلمی در این باره بسازند.
47. سوسن – تهران: نوروز و بهار زیباترین دستمایه است.
48. نجیب – کابل: قصه باید در باره مهاجران افغان در ایران و همدلی مردم باشد.
49. گلنسا – خجند: موسیقی مقامی ما بهترین دستمایه است.
50. کاظم – مشهد: فلمی در باره پیوندهای تاریخی شهرهای قدیم ما، مثل نیشابور و بخارا، ساخته شود.
این صداها، هرچند از شهرها و دیارهای دور آمدهاند، اما در کنار هم تصویری واحد ساختهاند؛ تصویری که میگوید: «این ماییم، پارسیزبانان.»