به گزارش آی فیلم2، پس از شنیده شدن صدای انفجارهای پیاپی در غرب کابل، خبرها حکایت از این دارد که دهها جوان و نوجوان افغانستانی به واسطه این واقعه به شهادت رسیدند و افغانستان، داغ دیگری بر سینه مجروح خود ثبت و روز خونین دیگری را تجربه کرد.
انتشار خبر تلخ این حادثه که در آن ده ها کودک مظلوم و بی گناه به شهادت رسیدند، موجی از واکنشهای اقشار مختلف فرهنگی، هنری و ادبی را به همراه داشته است.
سعید بیابانکی با انتشار کلیپی با صدای «عارف جعفری»، با مردم داغدیده افغانستان ابراز همدردی کرد. این آهنگ که با شعری از بیابانکی تکه ای از آلبوم «تا آن سوی سمرقند» تهیه شده، یادآور خونشریکی و پیوند میان فارسیزبانان است:
در جستوجویت ای گل آواره جهانم
یک روز در هراتم یک روز اصفهانم
هر جا که بود گشتم، مشتاق و آرزومند
از این سر بخارا تا آن سوی سمرقند...
نغمه مستشار نظامی دیگر شاعر ایرانی در پی وقوع حمله تروریستی در مقابل مکتب دخترانه سیدالشهداء «کابل»، شعری را تقدیم به مردم نجیب «افغانستان» نموده و عنوان آن را «در همدردی با انفجار رمضان کابل» گذاشت.
نجیب و ساده و آزاده و پاکند این مردم
نبینم در عزایی تلخ غمناکند این مردم
نبینم کوچههای کابلستان را به ویرانی
نبینم غرق خون و خفته در خاکاند این مردم
نبینم کودک زیبای افغان را بدون پا
که اهل همتند و فرز و چالاکند این مردم
هماره آسمان عشقشان مهرآفرین بادا
اگر با قلب زخمی، چشم نمناکند این مردم
مبادا سفره افطارشان از خون دل رنگین
که اهل روزه و ایمان و امساکاند این مردم
خدایا روزهای شاد بر ایشان عنایت کن
که همچون آب صافی، روشن و پاکند این مردم
***
محمدشریف سعیدی
تعزیهای برای کودکان شهید مکتب سیدالشهدای دشت کربلای کابل:
بین جوی خون زینب، زیر خشتها زهرا
سوخته است گلبیگم سر به دامن رعنا
مادر علی اکبر آمده است در میدان
جیغ میزند: الله! یا حسین یا زهرا
کیف پاره کلثوم، کفش پاره بیگم
روی ماه لیلا سرخ قلب پاره سارا
بین نعشها هر کس طفل خویش میپالد
میزند صدا: نرگس! میزند صدا: صغرا
تا به چشم خود بینند نعشهای طفلان را
پیش هر شفاخانه صف کشیده آدمها
پنج دختر از مکتب سوی خانه میرفتند
تا قطار بنشیند پیش مادر و بابا...
آن یکی یگدانه نو گل تر خانه
صبح زود بر میخاست آن قیامت کبرا
فصل امتحانات است روی خاک خون جاری است
چشم باز کن بنگر دشت کشته واویلا...
***
ابوطالب مظفری:
لیلا! بیا به خانه سوی کوچه رو مکن
شهر از خطر پر است، تو سنگ و سبو مکن
چُپ باش، سر به زیر بمان، چادری بپوش
از جبر و از حساب، دگر گفتوگو مکن
مکتب نرو، کتاب نخوان، کور و کر بمان
این قدر خون به قلب من «غم درو» مکن
داغی نشسته بر سر داغی تو، دخترم
چاک جگر به سوزن هجران رفو مکن
هوشیار باش، کوتر جلد هواییام
در چشم گربه خاک بزن، بق بقو مکن
فریاد ما به گوش دو عالم نمیرسد
کوه از صدا کر است، عبث های و هو مکن
خون تو فرش قرمز ملابرادر است
با خون قلب مادر غمگین وضو مکن
لیلا گرفت دفتر خود را و مشق کرد
فردا از آن ماست به این قصه خو مکن
محمدرضا عبدالملکیان نیز با انتشار تصویری از وقایع روز شنبه کابل نوشت:
و ما
همچنان کشته میشویم
پس آن حقیقت پنهان
کی آشکار میشود
در میان این همه افسانه
در انفجار تروریستی که روز شنبه ۱۸ ثور (اردیبهشت) در نزدیک مکتب «سیدالشهدا» در حوزۀ سیزدهم امنیتی «کابل» رخداد، بیش از 150 تن شهید و زخمی شدند؛ بیشتر قربانیان غیرنظامیان و دانشآموزان دختر خردسال بودند.
«محمد اشرف غنی» رییسجمهور افغانستان روز یکشنبه با انتشار پیامی ویدیویی این حمله هراسافکنانه را به شدت محکوم کرده و روز سهشنبه را عزای عمومی اعلام کرد.
در پیوند با این خبر بخوانید:
شب را گریستیم، سحر را گریستیم...
م ا / ح ح