به گزارش آی فیلم 2، «فیضمحمد خیرزاده» سینماگر، مترجم و یکی از پیشکسوتان تحول تیاتر و سینمای افغانستان ، چهارشنبه شب گذشته، به عمر ۸۵ سالگی، دار فانی را وداع گفت.
فیضمحمد خیرزاده، تحصیلات متوسطه را در لیسه حبیبیه وتحصیلات عالی را در نیوجرسی و نیویارک امریکا در رشته فلسفه وتیاتر به پایان رسانید. در سال 1337 خورشیدی در ریاست مستقل مطبوعات شامل کار شد. با آمدن خیرزاده صفحه جدیدی در تاریخ سینما وتیاتر افغانستان گشوده شد.
او توانست در مدت کوتاهی تعداد زیادی از چهره های جدید تیاتری، سینمایی وهنرمندان جوان موسیقی را دور هم جمع کند.
نمایشنامه "بازیچه های شیشه ای" اثر تنسی ویلیامز که توسط خیرزاده ترجمه و تهیه شده بود مورد توجه زیاد دوستداران هنرتیاتر قرارگرفت.
در حدود پنجاه و پنجسال از ساخت فلم «مانند عقاب» که نخستین تجربۀ مستند - سینمایی در افغانستان دانسته میشود، میگذرد. اثری که هنوز خاطراتش، در اذهان بسیاری از هنرمندان و دلبستگان سینما زندهاست؛ اما فیضمحمد خیرزاده، آفرینندۀ این اثر، چند روز پیش، بسیار دور از کشورش، در امریکا درگذشت.
وی افزون بر کار در وزارت اطلاعات و فرهنگ، ساخت فلم و کارگردانی نمایشنامهها، زمینه این را فراهم ساخت تا برای نخستینبار، هنرمندانی از امریکا، آلمان، ترکیه، ایران و شماری از کشورهای دیگر، برای هنرنمایی به افغانستان بیایند.
چنانکه دوک الینگتون، پیانونواز و آهنگساز معروف امریکایی ، سالها پیش در گفتوگویی، از یکی از همین هنرنماییهایش در کابل در سال ۱۹۶۳ میلادی یاد کرد که زمینهاش را فیضمحمد خیرزاده فراهم کرده بود.
دوک الینگتون، پیانونواز و آهنگساز معروف امریکایی در این باره میگوید: «نمیدانم که این خارقالعادهترین مکان بود یا نه؛ اما به یاد دارم که به کابل رفتیم، بلی افغانستان! در میانه کنسرت فکر کردم که آیا این مردم، آواز ما را هم شنیدهاند؟ و یا با چه احساسی به اینجا آمدهاند؟ زیرا آنان موسیقی خودشان را دارند. این بسیار خوب است. من خودم تمام شب به موسیقی آنان گوش دادم.»
چندی پس از کودتای هفتم ثور/ اردیبهشت سال ۱۳۵۷هجری خورشیدی، خیرزاده و خانوادهاش نیز همانند بسیاری از شهروندان دیگر افغانستان، به ترک این کشور و آغاز زندگی تازه ای در ایالات متحده امریکا، وادار شدند.
به نقل از طلوع ، ولید خیرزاده، پسر فیضمحمد خیرزاده، از آرمانهای پدرش میگوید: «نخست از همه، او میخواست و ما نیز میخواهیم همه بدانند که فلم و هنر، یک حق انسانی است و بی توجه به اوضاع یا ثروت، به همگان تعلق دارد.»
نیلوفر خیرزاده، دختر فیضمحمد خیرزاده نیز میافزاید: «فکر میکنم که بزرگترین افتخار او، ترجمه و اجرای نمایشنامههایی مانند (آرزو زیر درخت نارون) به مخاطبان در افغانستان بوده است. او این را دوست داشت و ما نیز به خاطرش همین را دوست داریم.»
پس از سالها جنگ در افغانستان و گذشتن دورههای مجاهدین و طالبان، فیضمحمد خیرزاده، چندسال پیش به کابل برگشت اما پس از یک دوره کوتاه دوباره به امریکا رفت.
ح ح