به گزارش آی فیلم 2، مراسم تشییع پیکرهای شهیدان «سیدحسن نصرالله» و «سیدهاشم صفیالدین» امروز در بیروت برگزار میشود.
اهالی فرهنگ و ادب در آستانه برگزاری مراسم خاکسپاری پیکر مطهر شهید «سیدحسن نصرالله»، دلتنگیهای خود برای سید مقاومت را در قالب واژگان میریزند و قطعاتی بدیع می آفرینند.
«سیدحکیم بینش» شاعر افغانستانی ساکن ایران به مناسبت تشییع پیکر شهید سید حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان قطعه زیر را سروده است:
برای سید مقاومت سیدحسن نصرالله
با دستها تکرار کن خط و نشان را
بیتاب کن تلویزیونهای جهان را
یکبار دیگر خنده کن دنیا ببیند
در دوربینها لحظۀ مکث زمان را
با یک سخنرانی بزن برهم دوباره
میز و تمام نقشههای روی آن را
تا نطقهای آتشینت منتشر شد
بلدوزر تحلیلگرها منفجر شد
بوده است بیشک حرف تو برهان قاطع
بر ماجراجوییِشان پایان قاطع
حرف تو گرزی بود سنگین بر سر دیو،
یک انفجار تازه در قلب تلاویو
حرف تو موشکهای ایران، نقطهزن بود
هر واژهات در اصل یک سنگرشکن بود
ما را ولی هر واژه میبخشیدمان جان
مثل هوای صبح بعد از نرمهباران
آن شب شیاطین دور آتش رقص کردند
با شعلههای تند و سرکش رقص کردند
لبنان زخمی! خندهات از قاب گم شد
در دود و آتش ناگهان مهتاب گم شد
از لب تبسم رفت آنگونه که گویا
در ریگزار یک بیابان آب گم شد
شیطان به گِرد دود و آتش رقص میکرد
از چشمهای دوستانت خواب گم شد
در مجمع شیک دِریشی* و کراوات
آیینۀ انسان پَسِ القاب گم شد
لبنان زخمی! پیچ تاریخ است اینجا
با بشکهنفتی غیرت اعراب گم شد
وقتی سکوت محض حکام و شراب است
کودک کشی نوشیدن یک جرعه آب است
وقتی که گاو شیرده مست علف شد
با بمبهای فسفری شهری تلف شد
در بشکههای نفت اعراب است خونت
بر سفرهشان هر شب مَیِ ناب است خونت
آن مرد بیتکرار در تاریخ لبنان
هربار با هشدار جدی گفت: «یاران!
اینجا برای چوبهای کارخانه
هی ارهبرقی می رود سمت درختان»
هشدار داد از بحر تا نهر است نقشه
سنگ بنای یک «جهانشهر» است نقشه
سنگ جهان شهری که ماه آواره باشد
حتی صدا، گل، عشق و راه آواره باشد
آن شب شیاطین دور آتش رقص کردند
با شعلههای تند و سرکش رقص کردند
از آسمان چیدند آن شب ماه ما را
تا آسمان بردند اشک و آه ما را
بگذار بغضِ ابر ما امشب بترکد
بگذار کوه صبر ما امشب بترکد
بگذار غیر لالۀ پرپر نباشیم
در داغ او دیگر جگرآور نباشیم
این گریهها و اشکها امشب ضروری است
این ناصبوریهای ما عین صبوری است
من حرف دارم با شهیدان حرف دارم
من با تمام این درختان حرف دارم
با خط سرختان شهیدان! راه زنده است
سید اگرچه رفته، حزب الله زنده است
یک دو نفس تا مرگ دقیانوس مانده
یک دو قدم تا رفتن کابوس مانده
*دریشی: کت و شلوار