نشرات زنده
دانلود اپلیکیشن اندروید دانلود اپلیکیشن اندروید
فارسی English عربي
1336
-
الف
+

با هم بشنویم؛ آهنگ «حال که دیوانه شدم می روی» با صدای استاد ساربان

در این گزارش آهنگ «حال که دیوانه شدم می روی» را با صدای استاد «عبدالرحیم ساربان» شنونده هستید.

به گزارش آی فیلم2، عبدالرحیم ساربان (محمودی) در هفتم حمل(فروردین) سال ۱۳۰۸ هجری خورشیدی در کابل زاده شد. پدرش «پير محمد» مشهور به آكه پيروی قندهار بود.

ساربان آموزش را در مکتب قاری عبدالله آغاز و سپس در لیسه میخانیکی کابل به پایان رساند. او از ايام کودکی به هنر آوازخوانی عشق و علاقه داشت. وی از همان دوران آواز می‌خواند و زمزمه‌های كودكانه‌اش پيوسته شادی‌بخش فضای خانواده بود.

وزیرمحمد نگهت، یکی از پیشکسوتان تیاتر افغانستان که در همسايگی خانواده ساربان می‌زيست، استعداد هنری وی را کشف کرد و او را به تیاتر «پوهنی ننداری» ‌برد تا هنرنمايی کند.

بدين ترتيب، وی در سال ۱۳۳۱ هجری خورشیدی وارد کارهای هنری شد و نخستین فعالیت‌های هنری‌اش را که بازی در تیاتر و آوازخوانی بود، زیر نظر استاد فرخ افندی آغاز کرد. وی پس از مدت زمانی در‌یافت که پیوندش بیشتر با موسیقی است، بنابراين فعالیت‌ ساربان را در راستای موسیقی متمرکز کرد.

در دورانی که ساربان فعاليت‌های هنری خود را با نام اصلی‌اش «عبدالرحيم محمودی» به‌پيش می‌برد در یکی از اجراها، در ميان پرده‌ای، شعری از ملك‌الشعرا بهار را سرود که با اجرای اين سرود، تماشاگران به‌طور ممتد، با هيجان وصف‌ناپذير كف می‌زدند و ساربان را تشويق می‌کردند.

اما با گزارش های غلط از فعالیت های ساربان، وزارت مطبوعات آن زمان، دستور به‌ قطع تمام فعاليت‌های هنری ساربان دادند و او را از تياتر و راديو اخراج كردند.

پس از آن، ساربان ناگزير سراغ وظیفه پدر رفت و ساليانی به آن پرداخت تا آن‌ كه به عسگری اعزام شد. بدين ترتيب، بيش از پنج سال ميان او و هنرش فاصله افتاد.

بعد از سال ها رشيد جليا، يکی ديگر از پيشگامان تياتر افغانستان و چهره‌ ماندگار اين هنر، به ساربان کمک نمود بار ديگر روی «سن» تياتر و راديو حضور پیدا کند؛ در اين زمان بود که عبدالرحيم محمودی، نام هنری «ساربان» را برای خود برگزيد و با اين نام رفته رفته در افق هنر آوازخوانی افغانستان به‌صورت ‌ستاره‌ ای بی‌بديل درآمد.

يکی از آهنگ‌های که باعث شهرت بیشتر ساربان شد، اجرای شعر «خورشید من کجایی، سرد است خانه من»، سروده شاعر ایرانی «ابوالقاسم لاهوتی» بود.

ساربان در عرصه تياتر نيز بازيگری توانا بود.دوستان ساربان وی را دارای حافظه خارق‌العاده‌ می دانستند، به طوری که دیالوگ‌های نقش‌اش را که یک‌بار می‌خواند و نقش خاطرش می‌گشت. وی خود را در قالب همان کرکتر چنان احساس می‌کرد که با خنده‌ها می‌خندید و با گریه‌ها می‌گریست.

ساربان در سال 1368 هجری خورشیدی دچار بیماری فلج ‌شد و دیگر نتوانست به‌فعالیت هنری‌اش ادامه دهد. در سال 1992 میلادی که جنگ های داخلی افغانستان آغاز شد، ساربان و خانواده اش به پیشاور پاکستان مهاجرت کردند.

در سال های مهاجرت سختی های بسیار را تحمل نمود و سرانجام، ساربان، روز هفتم حمل/فروردين ماه 1373 هجری خورشيدی در شهر پيشاور پاكســتان، در ۵۹ سـالگی درگذشــت و مدفن موقت او در اکابابای پیشـاور بود که روز دوشنبه 12 دسمبر  2006 ميلادی جسد او به کابل انتقال يافت و در زادگاهش به خاک سپرده شد.

آنچه مسلم است این است که صدای ساربان از همان اول به دل افغانستانی ها و فراتر از آن به دل مردم کشورهای همسایه نشسته است.

در ایران خیلی از ترانه های او توسط آوازخوان های پاپ بازخوانی شد و بسیار هم موفق بود، با اینحال نام ساربان امروزه برای ایرانی‌ها چندان آشنا نیست. به عنوان مثال یکی از ترانه‌هایی که توسط ساربان خوانده شده و بعد در ایران اجراهای مختلفی داشت «ملا ممد جان» بود.

«آرام جان»، «ملا ممدجان»، «دل فرزانه»، «شکایت»، «ثریا» و «دلم تنگ آمده» از جمله آهنگ های مشهور ساربان است که بارها توسط دیگر آوازخوان ها اجرا شد.

در ویدیو فوق آهنگ «حال که دیوانه شدم می روی» را با صدای استاد «عبدالرحیم ساربان» شنونده خواهید بود.

ع ا

نظر شما
ارسال نظر