از وقتی که خود را شناخت؛ نام زیبای محمد را بر خود دید. پدرش اهل سیر و سلوک بود و کتابهایی از محیالدین ابن عربی مانند «فصوص الحِکَم» و یا «فتوحات مکیه» را در خانه مطالعه می کرد.
او از همان خوردکی با فضای فکر و اندیشه آشنا شد و در همان ایام، آموختن زبانهای فارسی و عربی را هم آغاز کرد. محمد پس از دوران مکتب، به دانشگاه هم رفت و شاید در همان سالها بود که جرقه های شعر و شاعری در ذهنش طنین افکند.
روزگار زندگی او، زمانی بود که جریانهای فکری شبه قاره در نخستین سالهای قرن بیستم، به سمت و سوی آزادیخواهی و استقلال طلبی سوق پیدا کرده بودند؛ این بود که اشعار او هم رنگ و بوی سیاسی به خود گرفت.
محمد در آن سالها، سفری هم به اروپا داشت و به تحصیل حقوق و فلسفه جدید همت گمارد و در عین حال بر فرهنگ و تمدن ایران زمین تحقیق میکرد.
محمد اقبال لاهوری سپس به لاهور بازگشت و به تدریس فلسفه در دانشگاه روی آورد و نام خود را به عنوان یکی از مشهورترین متفکران و شاعران فارسی زبانِ مسلمان ثبت کرد.
اقبال یک شخصیت نخبه در شرق بود و دلبستگی او به سرزمین افغانستان در سروده های دفتر اردو و فارسی حاکی از علاقه او به این سرزمین است و از جمله یک دو بیتی که اقبال در آن افغانستان رابه عنوان قلب آسیا نامیده است، آسیا یک پیکر وآب و گل است / ملت افغان در آن پیکر دل است.
خبرنگار آی فیلم2 به بهانه سالگرد درگذشت این شاعر پرآوازه فارسی گوی ،گپ و گفتی صمیمی با «محمد کاظم کاظمی» شاعر افغانستانی داشته که در ادامه می خوانیم:
آی فیلم2: افکار و ایدههای علامه اقبال چه زمانی به افغانستان آمده و چه کسانی پیرامون اقبال در این کشور کار کردهاند؟
کاظمی:
در مورد اینکه پیرامون اقبال چه کسانی در کشور من کار کرده اند اطلاعات دقیقی ندارم، به دلیل اینکه به کتاب ها و منابعی که در آنجا چاپ شده دسترسی ندارم ، منتهی در پاسخ به این سوال که چه زمانی افکار اقبال به افغانستان رفته باید بگویم در همان زمان که خود علامه اقبال به افغانستان سفر کرده افکارش هم همراه با او منتقل شده و بسیاری از علاقه مندان تجدد فکری در جوامع مشرق زمین در همان زمان پیرو افکار علامه اقبال شدند.
می دانیم که اقبال به افغانستان رفته و در این کشور کتابی تحت نام «مسافر» دارد که در رابطه با همین سفر نوشته شده است و در آنجا در باره ساحات تاریخی و عنعنات و رسوم به خصوص در رابطه با خوی و خصلت مردم افغانستان صحبت های جالبی دارد.
البته خب در این کتاب اقبال بنا بر این که شاید شناختش عمیق نبوده در مورد افغانستان دچار نوعی قضاوت عجولانه و شتاب زده می شود و حکومت نادرخان را یک حکومت مترقی می داند.
شاید چون نادر تازه به حکومت رسیده بود و افکار مترقی را عنوان می کرد و طبیعتا هم بسیار از اقبال استقبال کرده بود این تصور در اقبال بوده که این حکومت بسیار مترقی بود و تحسین می کند نادرخان را.
اقبال مردم افغانستان را به مردمی سخت کوش و مقاوم تعبیر کرده و افغانستان را مرکز و قلب آسیا دانسته: « آسیا یک پیکر آب و گل است ملت افغان در ان پیکر دل است».
اینکه اقبال افغانستان را قلب آسیا می دانسته یک حقیقتی است چرا که هر زمان افغانستان موقعیت و وضعیت خوبی داشته تمام کشورهای منطقه از اثرات مثبتش بهره مند شده و هر وقت در افغانستان جنگ و مصیبتی بوده آن مصیبت به بقیه کشورها سرایت می کرده است.
در همان زمان هم اتفاقا اقبال لاهوری یک بازدیدی از مزار «بابرشاه» موسس سلسله گورکانیان هندوستان داشته و در آن بازدید اتفاقا استاد «خلیل الله خلیلی» شاعر افغانستانی اقبال را همراهی می کند و در آنجا استاد خلیلی روایت می کند که اقبال لاهوری شعری را بر سر مزار بابر سرود و ان شعر در یکی از کتاب های اقبال است: «بیا که ساز فرنگ از نوا برافتاده است، درون پرده او نغمه نیست فریاد است».
«هزار مرتبه کابل نکوتر از دهلی ست که آن عجوزه عروس هزار داماد است».
اما در خصوص افرادی که در افغانستان به افکار اقبال لاهوری گرایش داشتندباید در قدم اول از «استاد خلیل الله خلیلی» یاد کنیم. به نوعی می توانیم خلیل الله را شاعر مکتب اقبال بدانیم در افغانستان.
طبیعتا اشعار شاعران دیگری که از آزادی صحبت می کنند هم متاثر از شعر اقبال هستند.
به واقع اقبال لاهوری همان موسس و آغاز گر شعر فارسی در شاخه نگاه انقلابی اسلامی است که در دهه 40 در ایران وافغانستان دیده می شود.
آی فیلم2: امروزه نکته ای که پس از مرگ اقبال مطرح میشه این است که پیام ها، افکار و اشعار اقبال در مورد افغانستان است به طوری که اگر ناشناسی اشعار او را بخواند گمان می برد که او یک افغانستانی است؟ نظر شما در این مورد چیه؟ و درباره جایگاه افغانستان در اشعار اقبال بگویید:
کاظمی:
در شعر اقبال اشاره های زیادی به افغانستان و رجال و شخصیت های این کشور می بینیم مثلاً اشاره می کند به «احمدشاه بابا» و «سیدجمال الدین افغان».
خصوصا در کتاب «اسرار خودی» که مکالمه هایی بین متفکران مختلف در آن آورده شده است به افرادی مثل افغانی اشاره می کند که منظورش همان سید جمال الدین است.
آی فیلم2: اقبال تا چه حد در بین مردم افغانستان محوبیت دارد و این محبوبیت از کجا نشات گرفته است؟
کاظمی:
علت محبوبیت اقبال در افغانستان دو موضوع می تواند باشد یکی قرابت جفرافیایی چون ما دو کشور همسایه هستیم و طبیعتا مردم ما بسیاری از وقت ها به پاکستان رفت و آمد داشتند بر سر مزار اقبال رفتند واگر برنامه هایی بوده دانشمندان ما دعوت شده اند( از جمله استاد خلیل الله خلیلی که یک بار دعوت شدند).
علاوه بر خلیل الله خلیلی مردم افغانستان هم نمونه شعرهای اقبال را در خانه های خود داشتند و می خواندند. یکی از دلایلی که شعرهای اقبال نسبت به ایران در افغانستان اعتبار دارد شاید این است که ما هم سرنوشت هستیم.
من خودم به خاطر می آورم اولین شعرهایی که در دوران جوانی سرودم بیشتر به استقبال از شعرهای اقبال لاهوری بود.
یکی از دلایلی که شعر اقبال در بین مردم افغانستان جایگاه خوبی پیدا کرده این است که به نوعی احساس هم سرنوشتی و هم ذات پنداری می کنند.
آی فیلم2: در برخی از اشعار اقبال مشاهده می کنیم که این شاعر پاکستانی از شهرها و مکان های تاریخی افغانستان مانند کابل، غزنی ، هرات و قندهار یاد برده است، نظر شما در این مورد چیه؟
کاظمی:
طبیعتا اقبال یک علاقه ای به تمام این قلمرو جغرافیایی فرهنگی قدیم دارد و نه تنها از شهرهای افغانستان بلکه شهرهای ایران را هم اسم می برد.
که شاید به خاطر اندیشه جهان وطنی اقبال است .دعوت اقبال دعوت مردم کشور پاکستان یا هند نیست بلکه دعوتی است به تمام جهان اسلام و قلمرو فرهنگی آن ،و طبیعتا از این جهان اسلام نسبت به افغانستان قرابت خاصی دارد و حتی به ایران هم اشاراتی دارد و دوست دارد به این کشور سفر کند که میسر نمی شود و این ها نشان دهنده نگاه جهان وطنی اقبال است چیزی که ما امروزه از ان دور هستیم و خود را در مرزها محصور کرده ایم.
آی فیلم2: شمار زیادی از چهرههای سیاسی و زمامدارانِ معاصر افغانستان، با افکار و شخصیتِ علامه انس دارند و حتا کوشیدهاند که روش حکومتداری و نگاهشان به پیرامون را از لابهلای افکار و اشعار علامه اقبال پیدا کنند. فکر میکنید این تأثیرپذیری و نفوذ داشتنِ علامه اقبال ریشه در کجا و چه دارد؟
کاظمی:
فکر می کنم دلیل اصلی آن نگاه جامع و گسترده اقبال به مسائل جهانی باشد؛ اقبال علاوه بر اینکه دانشمند علوم انسانی و فیلسوف بود ،آثارش جنبه فلسفی نیز داشت ویک نگاه سیاسی و اجتماعی هم به جهان و مسائل روز سیاسی دنیا داشت.
آی فیلم2: در اخیر بگویید که پیام اقبال برای نسل امروز چه خواهد بود؟
کاظمی:
پیام اقبال می تواند این باشد ،جمع کردن داشته های خودمان به همراه آموزه ها و دانش هایی که از کشورهای دیگر می گیریم به شکلی که مبتنی بر فکر و احساس شرقی باشد اقبال می گوید ما دانش و تجدد و تکنالوژی را میتوانیم از غرب بگیریم به شرطی که اخلاق و شعور ومعرفت شرقی آن باشد.
در کل اگر ما بتوانیم بین معرفت شرقی و سنتی، عنعنات و رسوم و جوهره های ارزش های اخلاقی خودمان و دانش و تکنالوژِ و توانایی های فنی غرب به اجماع برسیم به سر منزل نجات خواهیم رسید.
آی فیلم2: نظرتان راجع به شبکه آی فیلم2 که برای فارس زبانان راه اندازی شده، چی است؟
کاظمی:
تاسیس شبکه آی فیلم2 کار خوبی است به خاطر اینکه ایران و افغانستان ارتباطات و داد و ستدهای فرهنگی خوبی می توانند داشته باشند ،منتهی این داد و ستد فرهنگی بهتر است از دریچه محصولات هنری اتفاق بیافتد ،چیزی که قبلا کمتر بوده و بیشتر از طریق تبلیغات مستقیم بوده و در مواقعی هم تاثیر منفی داشته است.
گفتمان هنر، ادبیات و سینما گفتمان جدیدی است در بین دو ملت که تاسیس آی فیلم 2 می تواند نقطه عطف این گفتمان باشد و نهایتا این گفتمان است که به جایی می رسد.
ف ا/ ن ذ